مایه‌دار

شنبه، شهریور ۲۵

خیلی وقتا می‌شه که خیلی دوست دارم به جای اینکه پیاده یا با تاکسی و اتوبوس اینور اونور برم، ماشینی هم برای این کار می‌بود! (حالا کی گفت الگانس می‌خوام؟!) ولی هیچوقت نمی‌خواستم یه بابای دیگه می‌داشتم، یه بابای مایه‌دار! چون اگه مایه‌دار بود دیگه نه اون بابای من بود، نه من بهرنگ بودم!

پ.ن: حالا نیاین بگین ناشکر واز این حرفا نباش! یا مثلا چه پر توقع از باباش ماشین می‌خواد و... نه توقعی دارم نه چیزی! دوست داشتم بگم خو!

                                                 behrang       ۰:۱۱

10 نظر:

Anonymous ناشناس

سلام
در مورد مایه داری و اظهارات شما در مورد مایه داری نمی تونم چیزی بگم چون... خوب جدا از این صحبتها از این که بدون سر و صدا به مسافرتها باید بگمکه خوش گذشت

شهریور ۲۶, ۱۳۸۵ ۱۲:۱۲ قبل‌ازظهر  

Anonymous ناشناس

zamane ma migoftan arezu ba javanan eyb nist... nemidunam zamane shoma az in harfa mizanan ya na

شهریور ۲۶, ۱۳۸۵ ۱۲:۵۷ قبل‌ازظهر  

Anonymous ناشناس

chize,migam bargard rahnamaio dobare bekhoon,harfo heja behet yad bedan!

شهریور ۲۶, ۱۳۸۵ ۲:۲۳ بعدازظهر  

Anonymous ناشناس

نه نميگم ولي منظورت همون الگانسه ديگه نه الگانش؟ چشمك

شهریور ۲۶, ۱۳۸۵ ۳:۴۴ بعدازظهر  

Anonymous ناشناس

gahi zadane in harfa rahi baraye jodayi az in hast hast !
migooyim cherake nemikhahim tamame lahzehaman be sardargomie in roozha khatm shavad ...

شهریور ۲۶, ۱۳۸۵ ۶:۲۱ بعدازظهر  

Anonymous ناشناس

1-سلام
2- اين نظرم خوبه
3- اما چون تو جوون خوبي هستي و به آيندگان هم دلبستگي داري پس از وسيله نقليه عمومي استفاده مي كني تا چي .... خودت بگو ... آفرين درست گفتي : تا در مصرف سوخت صرفه جويي بشه و تازشم اين يه مقدار رنگ آبي آسمان هم حفظ بشه
موفق باشي راستي حيف شد اينجا جاي يه چشمك خاليه
بازم مي بينمت

شهریور ۲۷, ۱۳۸۵ ۸:۱۲ قبل‌ازظهر  

Anonymous ناشناس

خودت بخر خوب...:)

شهریور ۲۷, ۱۳۸۵ ۱:۵۳ بعدازظهر  

Anonymous ناشناس

arez0o bar javanan eyb nist!!!

شهریور ۲۷, ۱۳۸۵ ۳:۵۲ بعدازظهر  

Anonymous ناشناس

salam
migam manam kheili vaghta delam mikhast be jaye piade ba otoboos beram ya bazi vaghta be jaye otoboos ba taksi beram ya be jaye taksi ba mashine khodam,
vali payatem; manam ba babaye mayedar hal nemikonam;
( hala chi kar konim babamoon mayedare???!!!!!!! )

شهریور ۲۸, ۱۳۸۵ ۴:۲۴ بعدازظهر  

Anonymous ناشناس

سلام...
بعضی وقتا هم یهو به سرت می زنه... می پیچی تو یه خیابون فرعی، ماشینو پارک می کنی... همه ی بی حوصلگی ها و خستگی ها تو برمی داری... پیاده راه میفتی که شاید جاشون بذاری تو پیاده روهای پر از موتوری و دست فروش شهر...

موفق باشی و خندوون.

شهریور ۲۸, ۱۳۸۵ ۴:۵۲ بعدازظهر  

نظرت چیه؟     

Home
Copyright © 2006 by behrang-n