گاهی
دوشنبه، مهر ۱۰
گاهی باید گذشت
گاهی باید گذاشت تا بگذرد
گاهی باید زمان را متوقف کرد و از آن جلو زد
و گاهی باید متوقف شد تا زمان جلو بزند
غافل از اینکه بعضی لحظه ها را نمیشود فراموش کرد
پ.ن.۱: پارسال، همین موقع + یه ماه
پ.ن.۲: واقعا باید تشکر کرد که هنوز آبسردکنهای دانشکده روشن هستن!
پ.ن.۳: کمبود امکانات = هزارتا مشکل!
behrang ۱۶:۱۴
11 نظر:
من که زور اضافه در مورد زمان نمی زنم آخه همیشه از من جلو زدهوآره کاش می شد همه چی رو فراموش کرد همه چی همه چی.....
آبسردکنا که روشن هستن این دستشویایی رو بستن آقا من دچار بحرا می شم هر بار بخوام تا مکانیک برم و بیام....
در مورد آخری هم که اظهار همدردیم رو اعلام کردم و می کنم...
گویا این قضیهي پاکت چیپسِ بدونِ چیپس گذران زندگی رو برای شما خیلی سخت نموده!
نظر من اينه يا شرايط كنوني رو تغيير بده و اگر نميتوني تغييرش بدي پس بپديرش .بهش اهميت نده كه اعصابتو بريزه به هم.در ضمن كم پيدا شدين!
شاید هم هزار تا مشکل برابر میشود با کمبود امکانات!
اول از آبسرد کن های محترم تشکر می کنم.بعدشم یه جوری ننویس که من از فضولی بمیرم.پی نوشت ا رو میگم
توی این ماه مبارک!! استغفرالله!! ;-)
عیبی نداره...همشون خاطره می شن...:)
Man ke Migam Az Dasteshon Dar rafte Ke Hanooz Roshan Gozashtanesh!!
va man dar sokoni mandeam ke namash ra haboot minamand ...
sokone man , sokone zaman ...
خب مثه اينكه يكي از اون هزارتا مشكل برطرف شده
پارسال دقیقا همین موقع...
شاید از همان موقع بود که من هی خواستم بی پروا از زمان جلو بزنم و به خاطر جلو زدن از او هزار بار زمین بخورم!
باید بلند شد
.
.
.
می دانم که دستت را یارای وزن من نیست!
نظرت چیه؟