بابا بزرگ
چهارشنبه، فروردین ۲۳
دیشب یاد بابا بزرگم افتادم
یادمه بیشتر وقتا که می دیدمش
گوشه ی هال خونشون نشسته بود
روی زمین و تکیه داده به مخدّه ی (بالشت) خودش
بالشتِ استوانه ای سبز رنگ با روبالشتی سفیدِ گل دار
همیشه ازم می پرسید خانوم معلمتون آقای خوبیه؟!
یا مثلا قبل تَرِش بهم می گفت:
تو که مرد نیستی زنی!
منم واسه اینکه ثابت کنم زن نیستم
نشانه ی مردانگیمو نشونش می دادم!!!
بی خبر از اینکه مردانگی به این چیزا نیست
همه ی کارهای خونه رو خودش می کرد
بنایی. نجاری. لوله کشی. باغبونی و....
دلم واسش تنگ شده
خیلی زود رفت. 10سالم بود
به قول بابام. مامان بزرگم هم باهاش رفت
بودش ها! ولی انگار که نبود...
بغضم گرفت ولی گریم نگرفت
خیلی سخته که آدم بغضش بگیره ولی گریه نکنه
نه اینکه نخواهم. اشکه نمیومد
یادمه بیشتر وقتا که می دیدمش
گوشه ی هال خونشون نشسته بود
روی زمین و تکیه داده به مخدّه ی (بالشت) خودش
بالشتِ استوانه ای سبز رنگ با روبالشتی سفیدِ گل دار
همیشه ازم می پرسید خانوم معلمتون آقای خوبیه؟!
یا مثلا قبل تَرِش بهم می گفت:
تو که مرد نیستی زنی!
منم واسه اینکه ثابت کنم زن نیستم
نشانه ی مردانگیمو نشونش می دادم!!!
بی خبر از اینکه مردانگی به این چیزا نیست
همه ی کارهای خونه رو خودش می کرد
بنایی. نجاری. لوله کشی. باغبونی و....
دلم واسش تنگ شده
خیلی زود رفت. 10سالم بود
به قول بابام. مامان بزرگم هم باهاش رفت
بودش ها! ولی انگار که نبود...
بغضم گرفت ولی گریم نگرفت
خیلی سخته که آدم بغضش بگیره ولی گریه نکنه
نه اینکه نخواهم. اشکه نمیومد
behrang ۱۲:۳۵
4 نظر:
همیشه بابابزگا خیلی ماه هستند لینکتم زوری گذاشتم :دیییییییی
yado khatereshoon javido gerami.
akh are rast migi yadete kheily khoob bood
cheghadr oon mogheha sade o pak boodim
shabi ro ke fot kard yadete ?
man o bahman o maman ta toonestim gerye kardim
vali to ham mesle alan faghat boht zade boodi
baba ham 2 rah bood
ba che omidi rafte bood o ba che ghami bargasht
ensan be chi tabdil mishe
faghat khatere ?
نظرت چیه؟